همسفر

ای بوی تو گرفته، تن پوش کهنه ی من
چه خوبه با تو رفتن، رفتن، همیشه رفتن
چه خوبه مثل سایه، همسفر تو بودن
هم قدم جاده ها، تن به سفر سپردن . . .

 

مونس تنهایی...

بعد 2 سال!!

چقدر خوبه آدم یه جاییرو داشته باشه که حرف دلشو اونجا بنویسه...

آره،به همینم قانعم!!!

شکر...


بعضی اتفاقارو نمیشه هیچ کاریش کرد......

:(((((((((

خدایا میسپارم به خودتــــــــــــــــــ

در حسرت یک نعره مستانه بمردیم

ویران شود این شهر که میخانه ندارد

شاید آرام تــر می شدم !!!

فقــط و فقـــط

اگر می فهمیدی

حرفهایم به همین راحتــــی که می خوانی نوشته نشده اند !!!

خستمه...

هیچ انتظاری از کسی ندارم!!!

و این نشان دهنده ی قدرت من نیست....
مسئله ، خستگی از اعتماد های شکسته است....

حرف دل خودم...

از چوپان پیــــــــــــــــری پرسیدند چه خبر ؟

با لحن تلخـی گـفت :
گـــــــــــــرگ شد آن بــــره ای که نوازشش میکردم!

تنهایی یعنی اینکه...

تنهایی یعنی اینکه...
دورت پراز آدم باشه

ولی نتونی با هیچکدومشون حرف دلت روبزنی.....

وفقط مجبور باشی خوش بودن دیگران رو بااینکه دلت ازغصه پره

تماشا کنی

وبگی منم شادم....

......

چایت را بنوش
نگران فردا نباش
از گندمزار من و تو
مشتی کاه میماند
برای بادها ...
نیما یوشیج